« Home | mana » | Time is Running Out » | sad young man on a train » | اعتیاد ایده‌ال » | Alonein Kyoto » | شبِ شهرِ خودمختار »

الکل

الکل چیز نکبتیه. کمش سردرد میاره، زیادش به فاک می‌ده، طولانیش معتاد و داغون می‌کنه. این آخری البته زیاد مهم نیست.
برای آدم لذت طلبی که انواع جوینت و آمفتامینی مثل اکس رو امتحان کرده باشه الکل گاهی خیلی اذیت کننده می‌شه. نه مثل گرس بالا می‌بره نه مثل اکس به پرواز در میاره.
ولی با این وجود احساس این که الکل توی خونت جریان داره و توی مغزت به سرعت در حال سوختنه اولش احساس خوبیه. ولی وای وای از دست وقتی که می‌خواد بپره. رسماً می‌گاد. نه مثل اکس که یه هفته دپرست می‌کنه. تو همون لحظه‌س که می‌گاد. وقتی حالت بده و زیادی خوردی و هنوز بالا نیاوردی.
دلم می‌خواد LSD رو هم امتحان کنم. اگه کردم حتماً اینجا راجع بهش می‌نویسم. (چه قدر از دیکته‌ی عبارت راجع به بدم میاد. کیرم تو کون اونی که برای اولین بار راجبش رو راجع بهش ترجمه و تفسیر کرد.)
برم یه پیک دیگه بنوشم. (این کلمه‌ی نوشیدن رو دوست دارم. به یاد اون موقع‌هایی که جز نوشیدن روش دیگه‌ای برای پرواز نمی‌شناختم.)

برچسب‌ها: , ,

ارسال یک نظر