یه ذره از تو
چشمات رو باز میکنی و آروم آروم از دود سیگارت میگیری و پله پله میای پایین
وای میستی رو زمین و بهش نگاه میکنی که زیر قطرههای ریز بارون پیچ و تاب میخوره و ازت دور میشه
میرسه به برگای سبز و خیس درختا و لابلاشون میپیچه و تو سیاهی هوا گم میشه
ولی میدونی هنوز یه جایی اون دور دورا داره پیچ میخوره
بالا میره و برای همیشه دور خودش میچرخه
یه قسمتی از تو برای همیشه بالا میره
یه ذره ازت باهاشه
و دور میشه
وای میستی رو زمین و بهش نگاه میکنی که زیر قطرههای ریز بارون پیچ و تاب میخوره و ازت دور میشه
میرسه به برگای سبز و خیس درختا و لابلاشون میپیچه و تو سیاهی هوا گم میشه
ولی میدونی هنوز یه جایی اون دور دورا داره پیچ میخوره
بالا میره و برای همیشه دور خودش میچرخه
یه قسمتی از تو برای همیشه بالا میره
یه ذره ازت باهاشه
و دور میشه
برچسبها: خواب نويسی
ارسال یک نظر